دو رکعت عشق - خاطرات شهدای اندیمشک

در این وبلاگ خاطراتی از شهدای اندیمشک با عکس همان خاطره در روزنامه اطلاعات منتشر می شود.
دو رکعت عشق - خاطرات شهدای اندیمشک

دو رکعت عشق
دو رکعت عشق نام ستونی کوچک در روزنامه اطلاعات بود که به خاطرات شهدا اختصاص داشت.
در این وبلاگ خاطراتی از شهدای اندیمشک با عکس همان خاطره در روزنامه اطلاعات منتشر می شود.
تلگرام:
@dorakateshgh
اینستاگرام:
@2rakateshgh

دو رکعت عشق - خاطرات شهدای اندیمشک

در این وبلاگ خاطراتی از شهدای اندیمشک با عکس همان خاطره در روزنامه اطلاعات منتشر می شود.





۷ مطلب با کلمه‌ی کلیدی «شهید دزفول» ثبت شده است

در مراسم تشییع پیکر پاک و مطهر سوره عشق «مسعود رومی پور» بود که او را دیدم. دست هایش را بر گونه هایش گذاشته بود و در هجر یاران اشک فراق می ریخت و زمزمه می کرد:

«رفیقان می روند نوبت به نوبت

خوشا روزی که نوبت بر من آید...»

دلاور مرد گردان حمزه سیدالشهدا، از لشکر ۷ ولیعصر(عج)، طلبه شهید «علی جان جشنی» بود که سه روز بعد به سماعی خونین برخاست و جاودانه شد.

 

با کلیک بر روی تصاویر زیر ما را در شبکه های اجتماعی تلگرام و اینستاگرام دنبال کنید.

تلگرام          اینستاگرام
شهید علی جان جشنی

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۱۴ اسفند ۹۵ ، ۱۱:۱۱
هفتاد سومین نفر...

یکی از بسیجیان گردان حمزه از لشکر ۷ ولیعصر(عج) می گفت:

«او از خدا خواسته بود که در عملیاتی به نام بیت المقدس و در منطقه خرمشهر به شرف شهادت نایل شود. وقتی علت را از او پرسیدیم چیزی نمی گفت، بعدها فهمیدیم که پدربزرگوارش، هنگام فتح خرمشهر در عملیات بیت المقدس جاودانه شد. او در تب این آرزو می سوخت که ناگهان سلسله عملیات های بیت المقدس آغاز گشت و وقتی مهیای عملیات بیت المقدس ۷ آن هم در حوالی خرمشهر می شدیم به خود لرزیدم که مبادا...»

و سرانجام آن عاشق پرو بال سوخته، شهید «مسعود رومی پور» در همان عملیات مورد پسندش، به کاروان بهار پیوست و دست در دست پدربزرگوارش راهی بهشت شد.

با کلیک بر روی تصاویر زیر ما را در شبکه های اجتماعی تلگرام و اینستاگرام دنبال کنید.

تلگرام          اینستاگرام
شهید مسعود رومی پور


۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۱۴ اسفند ۹۵ ، ۱۱:۰۴
هفتاد سومین نفر...

 اوایل انقلاب که شهر اندیمشک در محاصره سیل قرار گرفته بود، سر از پا نمی شناخت و با تمام وجود به سیل زدگان کمک می کرد. فقط هنگام خواندن نماز و صرف غذا به خانه می آمد. اولین شهیدی که با نام مقدس حضرت زهرا(س) در عملیات فتح المبین جاودانه شد ، او بود.

آن دلاور عاشق «محمدباقر مرادی عبدی» نام داشت.


با کلیک بر روی تصاویر زیر ما را در شبکه های اجتماعی تلگرام و اینستاگرام دنبال کنید.

تلگرام          اینستاگرام
محمدباقر مرادی عبدی

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۱۳ اسفند ۹۵ ، ۱۸:۵۴
هفتاد سومین نفر...

یکی از بچه های گردان عمارلشکر ۷ ولیعصر(عج) میگوید: وقتی «حاج آقا» مسئله و مشکلی و یا دعایی داشت، تسبیح را به دست می گرفت. یکبار از او سوال کردم: حاج آقا! رمز این تسبیع و این صلوات ها چیه ؟ او با تواضع و خضوع گفت: «برای حل شدن مشکل و یا اجابت دعایم، صلوات ، نذر می کنم ویک تسبیح، صلوات می فرستم و وقتی آخرین دانه تسبیح تمام می شود، مسئله یا مشکلم حل می شود و دعایم مستجاب». وقتی حاج آقا، در لحظات اولیه عملیات والفجر (۸) به بهشت پرواز کرد، تسبیح در دستش بود و آخرین خواسته اش را که شهادت بود، خدا به او داد.

او عارف شهید، «حجت الاسلام محمد تقی قویدل» بود که از حوزه علمیه قم آمده بود و در دل بچه های دزفول جا گرفته بود.

با کلیک بر روی تصاویر زیر ما را در شبکه های اجتماعی تلگرام و اینستاگرام دنبال کنید.

تلگرام          اینستاگرام

حجت الاسلام محمد تقی قویدل


۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۰۹ اسفند ۹۵ ، ۱۶:۴۷
هفتاد سومین نفر...

تقریباً در بیشتر اوقات شبانه روز در حال مناجات و گریه و زاری بود. سوز مناجاتش آدم را می لرزاند. در یکی از نوشته هایش که بعد از شهادتش پیدا شد، نوشته بود:

«نیمه های شب بود که بوی عطر عجیبی، تمام سنگر را فراگرفته بود ، فهمیدم که آقایمان، مولایمان و...» و دیگر ادامه نداده بود. او شهید «محمدرضا ایزدپور» ، از فجر آفرینان والفجر (۸) بود که به خدا رسید.


با کلیک بر روی تصاویر زیر ما را در شبکه های اجتماعی تلگرام و اینستاگرام دنبال کنید.

تلگرام          اینستاگرام

محمدرضا ایزدپور

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۰۹ اسفند ۹۵ ، ۱۶:۴۰
هفتاد سومین نفر...

دائم الوضو بود، همیشه از خوفش راجع به جهنم حرف می زد. می گفت: «نکند خداوند با ما مانند کافران برخورد کند». اخلاصش عجیب بود، به گونه ای که هنگام فیلمبرداری قبل از عملیات، خودش را پنهان می کرد، وقتی علتش را می پرسیدیم، می گفت: «از اخلاص انسان کم می شود»

سرانجام در عملیات کربلای (۴) مرغ روحش به پرواز درآمد. او شهید «ماشاءالله ابراهیمی» ، سرداری از گردان حمزه از لشکر (۷) ولی عصر (عج) بود.

با کلیک بر روی تصاویر زیر ما را در شبکه های اجتماعی تلگرام و اینستاگرام دنبال کنید.

تلگرام          اینستاگرام
ماشاءالله ابراهیمی
۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۰۹ اسفند ۹۵ ، ۱۶:۳۱
هفتاد سومین نفر...

از خاطرات رسیده به نمایشگاه دو رکعت عشق دزفول:

برادران شهید «عبدالرضا و منصور بصیری فر» همیشه با هم بودند و هر کس یکی از آنها را بدون دیگری می دید، تعجب می کرد و سراغ دیگری را می گرفت. پدربزرگوار آن دو برادر می گوید:

«وقتی یکی از آنها بیرون بود و چند دقیقه ای دیر می کرد، دیگری آنقدر بی تابی می کرد که تعجب مارا برمی انگیخت ولب به غذا نمی زد و یا نمی خوابید تا او بیاید. همیشه دعا می کردم که خدا آنها را از همدیگر نگیرد و هیچ وقت از هم جدایشان نکند.» یکی از بچه های رزمنده میگوید: «هر روز عبدالرضا به مقر منصور می آمد و هدیه ای برای او می آورد و این هر روز تکرار می شد. همه نگرانی بچه ها این بود که مبادا یکی از آنها شهید شود و دیگری بماند. در آخرین بار که عبدالرضا به مرخصی می رفت، برای منصور هم مرخصی گرفت تا با هم به دیدار خانواده شان برونده ولی در راه بر اثر بمباران هواپیماهای دشمن، دست در دست یکدیگر به دیدار خدا شتافتند، تا هیچگاه از هم جدا نشوند.»


با کلیک بر روی تصاویر زیر ما را در شبکه های اجتماعی تلگرام و اینستاگرام دنبال کنید.

تلگرام          اینستاگرام


عبدالرضا و منصور بصیری فر

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۰۸ اسفند ۹۵ ، ۱۱:۴۹
هفتاد سومین نفر...