دو رکعت عشق - خاطرات شهدای اندیمشک

در این وبلاگ خاطراتی از شهدای اندیمشک با عکس همان خاطره در روزنامه اطلاعات منتشر می شود.
دو رکعت عشق - خاطرات شهدای اندیمشک

دو رکعت عشق
دو رکعت عشق نام ستونی کوچک در روزنامه اطلاعات بود که به خاطرات شهدا اختصاص داشت.
در این وبلاگ خاطراتی از شهدای اندیمشک با عکس همان خاطره در روزنامه اطلاعات منتشر می شود.
تلگرام:
@dorakateshgh
اینستاگرام:
@2rakateshgh

دو رکعت عشق - خاطرات شهدای اندیمشک

در این وبلاگ خاطراتی از شهدای اندیمشک با عکس همان خاطره در روزنامه اطلاعات منتشر می شود.





۳ مطلب با کلمه‌ی کلیدی «شهید منصور بصیری فر» ثبت شده است

تنها چیزی را که به هیچ کس نمی داد جانماز کوچکش بود، حتی به من که نزدیکترین دوست او بودم و هرچه از او می خواستم به من می بخشید. چندین بار از او خواستم جانمازش را به من بدهد و نداد.

شب عملیات والفجر ۸ بود، وقت خداحافظی و آخرین دیدارها، وقتی با او خداحافظی می کردم، جانمازش را در کف دستم گذاشت و گفت «مواظبش باش!»

 بعد از عملیات وقتی می خواستم با آن نماز بخوانم، دیدم پشت ان اسامی تعداد زیادی از جمله حضرات معصومین (ع) شهدا و بچه های بسیجی نوشته شده و در زیر همه انها با خط خودش آمده است:

 «الهی لاتکلنی الی نفسی طرفة عین ابدا»

او بسیجی مخلصل (منصور بصیری فر) بود که در ادامه ان عملیات همراه با برادرش «عبدالرضا» تارضوان الهی پرواز کرد.

با کلیک بر روی تصاویر زیر ما را در شبکه های اجتماعی تلگرام و اینستاگرام دنبال کنید.

تلگرام          اینستاگرام
شهید نورالدین میرچناری


۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۲۵ خرداد ۹۶ ، ۱۲:۲۸
هفتاد سومین نفر...

پدر بزرگوارش می گوید:

«یک شب در خانه نذر کرده بود که هزار مرتبه سوره توحید را قرائت کند تا در عالم رویا ائمه اطهار(ع) را به نظاره بنشیند. و اینگونه شده بود و این ماجرا را تا هنگام شهادت از ما پنهان ساخت.

او جوان مهذب و محجوب اندیمشک «منصور بصیری فر» بود که در والفجر ۸ همراه با برادرش عبدالله به سمت بهشت دوست پر گشود.

با کلیک بر روی تصاویر زیر ما را در شبکه های اجتماعی تلگرام و اینستاگرام دنبال کنید.

تلگرام          اینستاگرام

شهید منصور بصیری فر

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۲۱ فروردين ۹۶ ، ۱۰:۲۸
هفتاد سومین نفر...

 از همه بچه های گردان، نوشته ای به یادگار دردفترچه مخصوصی داشتم بجز از «منصور». چند دقیقه قبل از عملیات والفجر ۸ به طرفش رفتم و گفتم برای من در این دفترچه یک یادگاری بنویس، گفت: «مالایق نیستیم که چیزی بنویسیم.» ولی با اصرار فراوان من، دفترچه و خودکار را گرفت و رفت در گوشه ای و مشغول نوشتن شد، وقتی برگشت دیگر فرصتی برای خواندن یادگاری او نبود، چون فرمان حمله صادر شده بود. او در همان عملیات به همراه برادرش «عبدالرضا» به دیدار حق شتافت. بعدها که دفترچه ام را مرور می کردم، دیدم نوشته است:

«الهی لاتَکِلنی الی نفسی طرفة عین ابدا (خدایا مرا به اندازه یک چشم برهم زدن به خویش وامگذار) الحقیر - منصور بصیری فر - به امید شهادت - دیدار ما در وادی عشق - ما را شفاعت کنید - ما را حلال کنید.


با کلیک بر روی تصاویر زیر ما را در شبکه های اجتماعی تلگرام و اینستاگرام دنبال کنید.

تلگرام          اینستاگرام
شهید منصور بصیری فر

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۱۷ فروردين ۹۶ ، ۱۹:۰۳
هفتاد سومین نفر...